شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلام حسین داوطلب
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلامحسینها آنگاهکه در میدان عمل و آزمایش رویارویی حق با باطل در عرصه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران قرار گرفتند، دل به دلدار دادند و تن را در مقابل تیرهای دشمن نهادند تا دگربار شاهد کربلایی دیگر نباشند. از آن میان غلامحسین داوطلب است که ۱۳۴۲/۳/۴ در روستای مشکان نیریز در خانوادهای مذهبی و علاقهمند به دین اسلام، با سرود عشق و حیات پا به عرصه هستی نهاد. آغوش گرم پدر و دامن پرمهر مادر پذیرای وجودش شد...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلامحسینها آنگاهکه در میدان عمل و آزمایش رویارویی حق با باطل در عرصه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران قرار گرفتند، دل به دلدار دادند و تن را در مقابل تیرهای دشمن نهادند تا دگربار شاهد کربلایی دیگر نباشند. از آن میان غلامحسین داوطلب است که ۱۳۴۲/۳/۴ در روستای مشکان نیریز در خانوادهای مذهبی و علاقهمند به دین اسلام، با سرود عشق و حیات پا به عرصه هستی نهاد. آغوش گرم پدر و دامن پرمهر مادر پذیرای وجودش شد...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید محسن کوهکن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید محسن کوهکن »
شهید را با غیر او، فاصله فرسنگهاست. شهید مرگ را خود برمیگزیند، و با آغوش باز پذیرای آن میشود. اگر کسی چون شهید نبود، دغدغه مرگ، لذت زیستن را از او خواهد گرفت. محسن کوهکن از گروه کسانی بود که لذت بودن و زیستن را چشیده بود. او که 1 /4/ 1344 در شهرستان نیریز، در خانوادهای مذهبی با طراوات وجود بهاریش، گرمای تابستان را به فراموشی برد. کودکی را با شور و نشاط پشت سر گذاشت. از...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید محسن کوهکن »
شهید را با غیر او، فاصله فرسنگهاست. شهید مرگ را خود برمیگزیند، و با آغوش باز پذیرای آن میشود. اگر کسی چون شهید نبود، دغدغه مرگ، لذت زیستن را از او خواهد گرفت. محسن کوهکن از گروه کسانی بود که لذت بودن و زیستن را چشیده بود. او که 1 /4/ 1344 در شهرستان نیریز، در خانوادهای مذهبی با طراوات وجود بهاریش، گرمای تابستان را به فراموشی برد. کودکی را با شور و نشاط پشت سر گذاشت. از...
شهدا سال ۶۲ -زندگینامه شهید سعید بیگی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد سعيد بيگي »
پیامبر (ص) فرمود: هر سعیدی از بطن (رحم) مادر سعید و هر شقی از بطن مادر شقی. علت بروز و ظهور افرادی چون سعید بیگی در عصر حاضر که به تعبیر بزرگی باید آن را عصر امام خمینی (ره) نامید را باید از محیط خانواده و دامنپاکی که او را پرورش داده، پی گرفت. بیشک خانواده پاک و مسلمان بیگی در تربیت و پرورش سعید خود نهایت دقت را بکار بردهاند. آنها که در بیستم شهریورماه ۱۳۴۳ این...
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد سعيد بيگي »
پیامبر (ص) فرمود: هر سعیدی از بطن (رحم) مادر سعید و هر شقی از بطن مادر شقی. علت بروز و ظهور افرادی چون سعید بیگی در عصر حاضر که به تعبیر بزرگی باید آن را عصر امام خمینی (ره) نامید را باید از محیط خانواده و دامنپاکی که او را پرورش داده، پی گرفت. بیشک خانواده پاک و مسلمان بیگی در تربیت و پرورش سعید خود نهایت دقت را بکار بردهاند. آنها که در بیستم شهریورماه ۱۳۴۳ این...
زندگینامه آزاده مرحوم علی اصغر شاهین
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
علی اصغر شاهین فرزند عوض، در سال 1347 در بخش پشتکوه ، روستای قطرویه شهرستان نیریز به دنیا آمد. در سن 7 سالگی راهی مدرسه شد و دوره ابتدائی را در دبستان شهید چمران و دوران راهنمایی را در مدرسه شهید صفر رحیمی روستای قطرویه و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ایثارگران شهید سرافراز شهرستان نیریز گذراند. از همان دوران نوجوانی با توجه به علاقهای که داشت در کارهای کوچک، در زمینه کشاورزی به پدرش کمک میکرد. ایشان...
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
علی اصغر شاهین فرزند عوض، در سال 1347 در بخش پشتکوه ، روستای قطرویه شهرستان نیریز به دنیا آمد. در سن 7 سالگی راهی مدرسه شد و دوره ابتدائی را در دبستان شهید چمران و دوران راهنمایی را در مدرسه شهید صفر رحیمی روستای قطرویه و تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ایثارگران شهید سرافراز شهرستان نیریز گذراند. از همان دوران نوجوانی با توجه به علاقهای که داشت در کارهای کوچک، در زمینه کشاورزی به پدرش کمک میکرد. ایشان...
بهداری رزمی در عملیات والفجر ده
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای دکتر حمید رضا جمشیدی در مورد فعالیت بهداری رزمی در عملیات والفجر 10 میگوید: بعد از عملیات کربلای 5 بعلت محدودیتهای عملیاتی که در جبهه جنوب بوجود آمده بود، فرماندهان و مسئولان جنگ تصمیم گرفتند، عملیات گستردهای در غرب انجام شود. حدود 2 ماه به ما وقت دادند تا مسئله بهداری رزمی این عملیات را در استان کردستان و در منطقه خرمال مهیا کنیم. در زمستان 1366 بود که قرار شد ما امکانات را به غرب منتقل کنیم....
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
آقای دکتر حمید رضا جمشیدی در مورد فعالیت بهداری رزمی در عملیات والفجر 10 میگوید: بعد از عملیات کربلای 5 بعلت محدودیتهای عملیاتی که در جبهه جنوب بوجود آمده بود، فرماندهان و مسئولان جنگ تصمیم گرفتند، عملیات گستردهای در غرب انجام شود. حدود 2 ماه به ما وقت دادند تا مسئله بهداری رزمی این عملیات را در استان کردستان و در منطقه خرمال مهیا کنیم. در زمستان 1366 بود که قرار شد ما امکانات را به غرب منتقل کنیم....
کلیات عملیات والفجر 10
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
این عملیات ساعت 2 بامداد 23/12/1366 با رمز «یا رسول الله (ص)» در منطقه عمومی حلبچه و سد دربندیخان در شمال عراق و استان سلیمانیه انجام شد. گردان کمیل در این عملیات حضور داشته و شهدا و مجروحین زیادی داد. بخوانید شرح حضور رزمندگان شهرستان نیریز را در این عملیات از زبان آقای اصغر ماهوتی:(6-MAHOOTI-19) از اهواز به طرف سنندج مرکز استان کردستان حرکت کردیم. منطقه عملیاتی که ما باید در آن وارد میشدیم حوالی شهر سید صادق عراق...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر ده »
این عملیات ساعت 2 بامداد 23/12/1366 با رمز «یا رسول الله (ص)» در منطقه عمومی حلبچه و سد دربندیخان در شمال عراق و استان سلیمانیه انجام شد. گردان کمیل در این عملیات حضور داشته و شهدا و مجروحین زیادی داد. بخوانید شرح حضور رزمندگان شهرستان نیریز را در این عملیات از زبان آقای اصغر ماهوتی:(6-MAHOOTI-19) از اهواز به طرف سنندج مرکز استان کردستان حرکت کردیم. منطقه عملیاتی که ما باید در آن وارد میشدیم حوالی شهر سید صادق عراق...
وای چشمم وای چشمم
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در جریان عملیات کربلای 10 که گردان کمیل بمباران شد. یکی از برادران که نسبتا" هم آدم سنگین وزنی بود، بر اثر بمباران شدیدا" مجروح شده و از ناحیه پای راست آسیب دید. داد میزد که وای پام وای پام! در کنار دستش یک برادری که جثه ضعیفتری داشت فریاد میزد: وای چشمم! وای چشمم! در حالیکه مشکلی نداشت و مجروح نشده بود. از او سئوال کرده بودند، چرا فریاد میزدی وای چشمم؟ گفته بود برای اینکه فلانی...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در جریان عملیات کربلای 10 که گردان کمیل بمباران شد. یکی از برادران که نسبتا" هم آدم سنگین وزنی بود، بر اثر بمباران شدیدا" مجروح شده و از ناحیه پای راست آسیب دید. داد میزد که وای پام وای پام! در کنار دستش یک برادری که جثه ضعیفتری داشت فریاد میزد: وای چشمم! وای چشمم! در حالیکه مشکلی نداشت و مجروح نشده بود. از او سئوال کرده بودند، چرا فریاد میزدی وای چشمم؟ گفته بود برای اینکه فلانی...
گفتن کلمهای که اول آن مو است ممنوع
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران سال 1362 در منطقه جفیر که تعدادی از بچهها شهید و مجروح شدند. آنها مدام در مورد بمباران و موشک و هواپیما و.... صحبت میکردند. یکی دو روز بعد در چادر نشسته بودیم. شهیدان سعید بیگی، محسن پرهوده، محمد حسین کردگاری و آقایان قاسم زالپور، عزیز درویشی، غلامعلی فرخ و علی تاجبخش همه گرم صحبت بودند. یکی از برادران دانشجو هم به دیدار جبهه آمده بود. یک مرتبه یک موش بزرگ از یک طرف چادر...
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
بعد از بمباران سال 1362 در منطقه جفیر که تعدادی از بچهها شهید و مجروح شدند. آنها مدام در مورد بمباران و موشک و هواپیما و.... صحبت میکردند. یکی دو روز بعد در چادر نشسته بودیم. شهیدان سعید بیگی، محسن پرهوده، محمد حسین کردگاری و آقایان قاسم زالپور، عزیز درویشی، غلامعلی فرخ و علی تاجبخش همه گرم صحبت بودند. یکی از برادران دانشجو هم به دیدار جبهه آمده بود. یک مرتبه یک موش بزرگ از یک طرف چادر...
خاطراتی از مجروحان
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
آقای دکتر جمشیدی در مورد مقاومت، ایثار و از خود گذشتگی رزمندگان مجروح، خاطراتی نقل می کند از جمله اینکه: در عملیات فاو بود که من 4-5 مجروح دیدم که اینها در حال شهادت بودند و باید عمل می شدند. ابتدا آنها را احیاء کردند و لحظهای که می خواستند آنها را احیاء کنند،چون لباسهایشان را سریع پاره میکردند که راحت بتوانند قلب را ماساژ دهند، دیدم این رزمندهها یا یک دست ندارند یا یک پا. یعنی دست و...
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
آقای دکتر جمشیدی در مورد مقاومت، ایثار و از خود گذشتگی رزمندگان مجروح، خاطراتی نقل می کند از جمله اینکه: در عملیات فاو بود که من 4-5 مجروح دیدم که اینها در حال شهادت بودند و باید عمل می شدند. ابتدا آنها را احیاء کردند و لحظهای که می خواستند آنها را احیاء کنند،چون لباسهایشان را سریع پاره میکردند که راحت بتوانند قلب را ماساژ دهند، دیدم این رزمندهها یا یک دست ندارند یا یک پا. یعنی دست و...
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید محمد حسین امیری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد حسين اميري »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاء عندربهم یرزقون گمان نکنید آنهائی که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند. بلکه آنها زندهاند و نزد خدایشان روزی میخورند. ( سوره آل عمران، آیه 169 ) با درود فراوان به امام امت و امید مستضعفان جهان خمینی بتشکن و با سلام فراوان به ملت شهیدپرور ایران، لازم دانستم که چند کلمه درباره خودم وصیت کنم. من محمد حسین امیری فرزند اسماعیل امیری هستم و در سال 1343 متولد شدم....
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمد حسين اميري »
بسم الله الرحمن الرحیم ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیلالله امواتاً بل احیاء عندربهم یرزقون گمان نکنید آنهائی که در راه خدا کشته شدهاند، مردهاند. بلکه آنها زندهاند و نزد خدایشان روزی میخورند. ( سوره آل عمران، آیه 169 ) با درود فراوان به امام امت و امید مستضعفان جهان خمینی بتشکن و با سلام فراوان به ملت شهیدپرور ایران، لازم دانستم که چند کلمه درباره خودم وصیت کنم. من محمد حسین امیری فرزند اسماعیل امیری هستم و در سال 1343 متولد شدم....